ورود
جستجو
سرچشمه
کارنامه
آفرینندگان
درستنویسی
دانستنیها
کتابخانه
فروشگاه
تماس
جستجو
آفرینندگان
شاعران
رابعه قزداری
سدهٔ چهارم
×
«رابعه قزداری»
نخستین زن سرایندۀ فارسیگوی، مشهور به «مگس رویین» و ملقب به «زینالعرب»، دختر کعب، امیر بلخ و از اهالی قزدار (قصدار، خضدار)-شهری قدیمی واقع در ناحیهای میان سیستان، مکران و بست- و معاصر رودکی بود. تذکرهنامهها شرح حال و نمونههای شعر او را به عنوان نخستین زن شاعر فارسیگوی آورده و مقام بلند وی را در طلوع شعر فارسی ستودهاند. «محمد عوفی» در «لبابالالباب»، از رابعه چنین تجلیل میکند: «دختر کعب اگر چه زن بود، اما به فضل بر مردان جهان بخندیدی. فارِس هر دو میدان و والی هر دو بیان، بر نظم تازی قادر و در شعر فارسی به غایت ماهر بود.» عطار نیشابوری، نخستین بار شرح احوال او را در چهارصد و بیست و هشت بیت شعر در «الهینامۀ» خود آورده و تذکرهنامههای بعدی همگی با کم و بیش تفاوتهایی و به صورت نظم و نثر به نقل زندگی و اشعار وی پرداختهاند. گرچه داستان عطار از اغراق و مبالغهگوییهای عارفانه تهی نیست، اما تا حدودی بیانگر زندگی این بانوی ادیب است. به نوشتۀ عطار، پس از کعب، پسرش حارث که به جای پدر، امیر بلخ شده بود، سرپرستی رابعه را بر عهده گرفت و او نزد حارث زندگی میکرد. رابعه دلباختۀ یکی از غلامان زیباروی برادرش به نام بکتاش شد، اما عشق خود را پنهان داشت و رنجور گردید. پیرزن دنیادیدهای دلیل رنجوری او را پرسید، رابعه ابتدا خودداری کرد و سرانجام، راز خود را برای این پیر آشکار نمود و از طریق او اشعار عاشقانهای برای بکتاش فرستاد. بکتاش نیز به عشق رابعه مبتلا شد. یک ماه بعد در جنگی که برای برادر رابعه روی داد، بکتاش زخمی شد و نزدیک بود اسیر گردد که ناگاه زنی دارای روبند، خود را به صف دشمن زد. این شیرزن، تنی چند از دشمنان را کشت و بکتاش را نجات داد. با دلیری این بانوی نقابدار، لشکر حارث پیروز شد. زمانی نیز رودکی شاعر در حال عبور رابعه را دید و اشعارش را بر او خواند و رابعه نیز سرودههای خود را برایش خواند. در جشن باشکوهی که امیر نصر سامانی در بخارا ترتیب داده بود، رودکی اشعار رابعه را خواند. امیر نصر پرسید که شعر از کیست و رودکی پاسخ داد که از دختر کعب است که دلباختۀ غلامی شده و به سرودن شعر روی آورده است و اشعارش را برای او میفرستد. حارث که در جشن حضور داشت، به راز خواهر پی برد و به اشعار او دست یافت. از این رو فرمان داد تا بکتاش را به چاهی انداختند و خواهر را نیز در گرمابهای افکندند، رگ دست او را بریدند و در گرمابه را با سنگ و خشت و آهک بستند. رابعه با خون خود بر دیوارهای گرمابه اشعارش را مینوشت تا این که ضعف بر او چیره شد و درگذشت. تذکرهنویسان پیرامون عشق رابعه به بکتاش، اختلاف نظر دارند. جامی در «نفحاتالانس» از قول ابوسعید ابوالخیر، عشق رابعه را عشق مجازی به شمار نیاورده و داستان بکتاش را بهانهای برای طرح عشق حقیقی دانسته است. هدایت نیز در «روضةالصفا»، رابعه را «صاحب عشق حقیقی و مجازی» میداند و داستان دلباختگی او را در «گلستان ارم» به نظم درآورده است. بسیاری از تذکرهنامهها نیز عشق او را صرفاً عشق مجازی دانستهاند. در اینجا یکی از سرودههای این شاعرۀ عارف را با هم میخوانیم: ز بـس گـل کـه در بـاغ مـأوی گــرفــت چـمــن رنــگ ارتــنـــگ مــــانــــی گــرفـــت صــبـا نـــافــۀ مــشـک تـبـت نـــداشــت جـهـان بـوی مـشـک از چــه مـعـنـی گــرفـت مـگر چشـم مجنـون بـه ابــر انــدر است کـه گـل رنـگ رخـسـار لـیـلــــی گـــــــرفــت بـه مـی مــانــد انــدر عــقــیــق قـــــــدح ســـرشـکــی کــه در لـالـه مـــأوی گـــــرفـت
3K بازدید
فروغ فرخزاد
۱۳۴۵/۱۱/۲۴ - 1313/10/8
پروین اعتصامی
۱۳۲۰/۱/۱۵ - 1285/12/25
نقد و نظر یا دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید. ابتدا وارد شوید!
دانلود کاتالوگ
حریم خصوصی
شرایط خدمات
پرسشهای پرتکرار
تماس با ما
آفرینندگان
شاعران
نویسندگان
پژوهشگران
مترجمان
سینماگران
درستنویسی
اشتباهات رایج
معادلهای فارسی
نشانهگذاری
دانستنیها
کتابخوانی
اخبار کلک
خبرهای دیگر
کتابخانه
کتابخانههای مشهور
کتابفروشیهای مشهور