ورود
جستجو
سرچشمه
کارنامه
آفرینندگان
درستنویسی
دانستنیها
کتابخانه
فروشگاه
تماس
جستجو
آفرینندگان
شاعران
صائب تبریزی
سدهٔ یازدهم
×
ای دفتر حسن تو را فهرست خط و خالها تفصیلها پنهان شده در پردهٔ اجمالها پیشانی عفو تو را پرچین نسازد جرم ما آیینه کی برهم خورد از زشتی تمثالها با عقل گشتم همسفر یک کوچه راه از بیکسی شد ریشهریشه دامنم از خار استدلالها هر شب کواکب کم کنند از روزی ما پارهای هر روز گردد تنگتر سوراخ این غربالها حیران اطوار خودم درماندهٔ کار خودم هر لحظه دارم نیتی چون قرعهٔ رمالها هر چند صائب میروم سامان نومیدی کنم زلفش به دستم میدهد سررشتهٔ آمالها شاعر چشمۀ آیینهها و باغهای پر گل،
محمدعلی بیک
، مشهور به
صائب تبریزی
، در سال 1010 هـ. ق. در روستای عباسآباد، نزدیک اصفهان دیده به جهان گشود. پدرش میرزا عبدالرحیم، از رؤسای صنف بازرگانان تبریز بود که به دستور شاه عباس اول صفوی، از تبریز به اصفهان کوچ کرده بودند. تحصیلات و فراگیری فنون شعری را در اصفهان در محضر حکیم رکنای کاشانی، متخلص به مسیح و حکیم شفایی اصفهانی که هر دو از شاعران سدۀ یازده هجری بودند، گذراند. در سال 1034 یا 1036 هـ. ق. از اوضاع و احوال اصفهان دلگیر شد و به قصد تجارت از راه هرات و کابل به هندوستان رفت. در کابل با میرزا حسنالله، متخلص به احسن و مشهور به ظفرخان که به نمایندگی از پدرش، خواجه ابوالحسن تربتی از سوی جهانگیر پادشاه هند حکمران آنجا بود، دیدار کرد و شاگردی او را پذیرفت. صائب با پشتیبانی ظفرخان، در هنگام به تخت نشستن شاه جهان (1037 هـ. ق.) نزد او رفت و به پاس قطعهای که در تهنیت شاه جهان سروده بود، مستعدخان لقب گرفت. اما با وجود دستیابی به این جایگاه، هیچگاه از مصاحبت ظفرخان دست نکشید. با سپری شدن شش سال از سکونت صائب در هندوستان پدر هفتاد سالهاش که از دوری فرزند بیقرار شده بود، در پی صائب آمد تا او را همراه خود به ایران باز گرداند. صائب با سرودن این شعر از استاد خود رخصت طلبید: شش سال پیش رفت که از اصفهان به هند افتاده است توسن عزم مرا گذار هفتاد ساله واله پیر است بنده را کز تربیت بود به منش حق بیشمار آورده است جذبۀ گستاخ شوق من از اصفهان به اگره و لاهورش اشکبار زان پیشتر کز اگره به معموره دکن آید عنان گسستهتر از سیل بیقرار این راه دور از سر شوق طی کند با قامت خمیده و با پیکر نزار دارم امید رخصتی از آستان تو ای آستانت کعبۀ امید روزگار مقصود او ز آمدنش بردن من است لب را به حرف رخصت من کن گهر نثار با جبهۀ گشادهتر از آفتاب صبح دست دعا به بدرقۀ راه من برآر اما تا دو سال بعد که ظفرخان حکمران کشمیر شد، نتوانست به ایران بازگردد. پس از بازگشت به ایران در سال 1042 هـ. ق. در اصفهان شهرت بسیار یافت؛ تا جایی که شاه عباس دوم مقام ملکالشعرایی خود را به او عطا کرد. صائب از آن پس ملازم همیشگی شاه عباس دوم شد؛ تا آنجا که گفتهاند مقامی همچون وزارت او را بر عهده داشت. این سرایندۀ خوشذوق در کنار سرودن، به دیدار دانشمندان و شاعران زمان خود به شهرهای دیگر ایران سفر کرد و رهاورد این سفرها را در مجموعهای به نام «بیاض» گرد آورد. نیستم بلبل که بر گلشن نظر باشد مرا باغهای دلگشا در زیر پر باشد مرا سرمهٔ خاموشی من از سواد شهرهاست چون جرس گلبانگ عشرت در سفر باشد مرا باده نتواند برون بردن مرا از فکر یار دست دایم چون سبو در زیر سر باشد مرا در محیط رحمت حق چون حباب شوخچشم بادبان کشتی از دامان تر باشد مرا منزل آسایش من محو در خود گشتن است گردبادی میتواند راهبر باشد مرا از گرانسنگی نمیجنبم ز جای خویشتن تیغ اگر چون کوه بر بالای سر باشد مرا میگذارم دست خود را چون صدف بر روی هم قطرهٔ آبی اگر همچون گهر باشد مرا در تاریخ شعر و ادب پارسی، کمتر میتوان شاعری یافت که به اندازۀ صائب و در زمان زندگی خود، چنین مورد توجه پادشاهان و بزرگان قرار گرفته و مقام و محبوبیت فراوان داشته باشد. در ایران، هندوستان و عثمانی برای او احترام بسیار قایل بودند. احترام و جایگاه این سخنسرا چنان بود که دیوانش را به عنوان ارمغان دربار ایران برای خداوندگار روم میفرستادند. صائب یکی از پرکارترین شاعران ایران است. شمار ابیات او را هشتادهزار، یکصد و بیستهزار، دویستهزار و سیصدهزار دانستهاند. این شاعر صاحبدل، چند دیوان که در بر دارندۀ غزل، قصیده و مثنویست و یک دیوان به زبان ترکی دارد و کلیات او آکنده از موعظه، آداب، امثال و حکمت است. اشعار صائب روان، پرمعنی، سرشار از مضمونهای دقیق و خیالهای لطیف است و تمثیل در آنها بسیار به چشم میآید. از این رو میتوان سبک خاص صائب تبریزی را تمثیل دانست. او برگزیدههایی از سرودههایش دارد که خود، آنها را نامگذاری کرده است. صائب اشعار در وصف اندام معشوق را «مرآتالجمال»، در بارۀ شانه و آیینه را «آرایش نگاه»؛ توصیف می را «میخانه» و منتخب مطلع غزلیات را «واجبالحفظ» نام نهاده است. این سراینده سبک هندی را به اوج خود رساند و بر شاعران ایرانی، هندی و عثمانی تأثیر فراوان گذاشت. دکتر ذبیحالله صفا در بارۀ اشعار او گفته که صائب در قصیده و مثنوی چندان چیرهدست نیست، اما در غزل استاد مسلم است. صائب تبریزی بسیار خوشخط بود و نسخههایی از اشعار او به خط خودش در دست است. این شاعر خوشسخن به مولانا و حافظ ارادت بسیار داشته و چندین نسخه از «دیوان شمس» را به خط خود نگاشته است. همچنین نسخهای قدیمی از «خمسۀ» نظامی را تصحیح کرده و بر آن حاشیه نوشته است. صائب در سالهای واپسین عمر خود در اصفهان، در باغ تکیه زندگی میکرد و همواره گروهی از ادبدوستان به آنجا رفت و آمد داشتند. سرانجام، شرار فروزان زندگی این سراینده در سال 1087 هـ. ق. خاموشی گرفت. آرامگاه او در محلۀ لبنان اصفهان قرار دارد. هر ذره از او در سر سودای دگر دارد هر قطره از او در دل دریای دگر دارد در حلقهٔ زلف او دل راست عجب شوری در سلسله دیوانه غوغای دگر دارد در سینهٔ خم هر چند بیجوش نمیباشد در کاسهٔ سرها می غوغای دگر دارد نبض دل بیتابان زین دست نمیجنبد این موج سبکجولان دریای دگر دارد در دایرهٔ امکان این نشئه نمیباشد پیمانهٔ چشم او صهبای دگر دارد در شیشهٔ گردون نیست کیفیت چشم او این ساغر مردافکن مینای دگر دارد شوخی که دلم خون کرد از وعدهخلافیها فردای قیامت هم فردای دگر دارد ای خواجهٔ کوتهبین بیداد مکن چندین کاین بندهٔ نافرمان مولای دگر دارد از گفتهٔ مولانا مدهوش شدم صائب این ساغر روحانی صهبای دگر دارد
3K بازدید
نقد و نظر یا دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید. ابتدا وارد شوید!
دانلود کاتالوگ
حریم خصوصی
شرایط خدمات
پرسشهای پرتکرار
تماس با ما
آفرینندگان
شاعران
نویسندگان
پژوهشگران
مترجمان
سینماگران
درستنویسی
اشتباهات رایج
معادلهای فارسی
نشانهگذاری
دانستنیها
کتابخوانی
اخبار کلک
خبرهای دیگر
کتابخانه
کتابخانههای مشهور
کتابفروشیهای مشهور