ورود
جستجو
سرچشمه
کارنامه
آفرینندگان
درستنویسی
دانستنیها
کتابخانه
فروشگاه
تماس
جستجو
آفرینندگان
شاعران
خیام نیشابوری
سدهٔ چهارم و پنجم
×
ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم وین یک دم عمر را غنیمت شمریم فردا که از این دیر فنا درگذریم با هفت هزار سالگان سر به سریم زیباترین رباعیهای شعر پارسی را به شاعری نسبت دادهاند که آوازۀ دانش او بیش از سرایندگی در جهان پیچیده بود. از زادروز، درگذشت و حتی نام او آگاهی دقیقی نداریم. نامش را برخی «حکیم ابوالفتح غیاثالدین عمر بن ابراهیم خیامی» و برخی دیگر «حجـﺔالحق خواجه امام ابوحفض عمر بن ابراهیم خیامی» و زادۀ اردیبهشتماه 427 خورشیدی (1048 م.) و درگذشته به دیماه 501 خورشیدی (1112 م.) در نیشابور دانستهاند، اما خیامپژوهان اروپایی زادروز حکیم را 439 قمری (1048 م.) و درگذشت او را محرم 526 قمری (دسامبر 1131 م.) ثبت کردهاند. گویا پیشۀ پدربزرگ او خیمهدوز بوده و از این رو به «خیام» شهرت یافته است. پدر خیام گیاهپزشک و داروشناس بود. نیشابور آن زمان مرکز فرهنگ به شمار میرفت و او تحصیلات زیادی در بلخ و نیشابور داشت. پس از آن که پدر خود را از دست داد، برای گذران زندگی تحصیل را رها کرده و به سمرقند رفت. در سمرقند قاضیالقضات، ابوطاهر عبدالرحمان بن احمد، پشتیبان و مشوق او شد و خیام دو رسالۀ خود را به این استاد تقدیم کرد. خیام کتاب مهم «جبر و مقابله» را به زبان عربی در سمرقند نوشت. او در زمان سقوط آلبویه و ظهور سلجوقیان میزیست. سلطان سنجر سلجوقی در سال 427 هـ. ق. به تدبیر و اشارۀ وزیر ایرانی خود، از حکیم برای اصلاح تقویم نجومی دعوت کرد. خیام این دعوت را پذیرفت و به همراه ستارهشناسان نامی روزگار خود، رصدخانۀ اصفهان را بنیان گذاشت. نتیجۀ پژوهشهای این حکیم فرزانه اصلاح تقویم رایج آن زمان و تنظیم تقویم جلالی بود. در تقویم جلالی، سال شمسی سیصد و شصت و پنج روز و پنج ساعت و چهل و پنج ثانیه است. همچنین هر سال دوازده ماه دارد، شش ماه نخست هر ماه، سی و یک روز، پنج ماه دوم هر ماه، سی روز و ماه پایانی بیست و نه روز دارد. طبق این تقویم، هر چهار سال، یک سال را «کبیسه» میخواندند که آخرین ماه آن سی روز دارد و آن سال، سیصد و شصت و شش روز است. با تقویم جلالی هر پنجهزار سال، یک روز اختلاف زمان پدید میآید، در حالی که طبق تقویم گریگوری هر دههزار سال، سه روز اختلاف وجود دارد. خیام را آشنا به دانشهای گوناگون زمانۀ خود دانستهاند. فعالیتهای علمی حکیم دیرگاهی بر ذوق شاعری او سایه افکنده بود. پایۀ اصلی شهرت خیام در نیشابور پزشکی و ستارهشناسی بوده است. او ریاضیدان بزرگ عصر خود بود و گفتهاند که در فلسفه نیز شاگرد حکیم ابوعلی سینا و استاد امام محمد غزالی، فقیه زمان خود بوده است. خیام فلسفۀ یونان را به خوبی فهمیده و کشورداری مبتنی بر اصول یونانی را تشویق کرده است. گویا او موسیقی را خوب میدانسته و ماهرانه مینواخته است. کتابهای بسیاری از این اندیشمند در زمینۀ ریاضیات، هندسه، فلسفه و موسیقی به جای مانده است که میتوان آثار زیر را از آنها یاد کرد: جبر و مقابله، رساله در حل یک مسألۀ جبری به وسیلۀ قطوع مخروطی، میزانالحکمه در یافتن مقدار طلا و نقره در جسم مرکب، رساله در شرح مشکلات مصادرات کتاب اقلیدس، رساله در صحت طرق هندی برای استخراج جذر و مرکب، مشکلاتالحساب، رساله در طبیعیات، رساله در وجود، رساله در کون و تکلیف، رساله در لوازمالامکنه (هواشناسی)، رساله در بیان رنج ملکشاهی، ترجمۀ فارسی رسالۀ توحیدیۀ ابنسینا، ضیاء عقلی، رسالۀ نظامالملک در کلیات وجود، شرح المشکل من کتاب الموسیقی، نوروزنامه، اشعار عربی و فارسی. در پس چهرۀ ریاضیدان، ستارهشناس و فیلسوف، شاعری حضور خود را به رخ میکشد که گفتهاند بسیار حساس، زودرنج و تندخو بوده است. شاعری که اندیشۀ دقیق، روح لطیف و دانش خود را در قالب رباعی بروز میدهد. می و معشوق را به استعاره وسیلۀ خوشی و رهایی میداند و جان مشتاق را به دریافتن دم و زندگی کردن راهنما میشود. این قافلۀ عمر عجب میگذرد دریاب دمی که با طرب میگذرد ساقی غم فردای حریفان چه خوری پیش آر پیاله را که شب میگذرد زان پیش که بر سرت شبیخون آرند فرمای که تا بادۀ گلگون آرند تو زر نهای ای غافل نادان که تو را در خاک نهند و باز بیرون آرند عطار نیشابوری با خیام دیدار داشته و در الهینامۀ خود حکایتی دربارۀ او آورده است: یکی بینندۀ معروف بودی که ارواحش همه مکشوف بودی دمی گر بر سر گوری رسیدی در آن گور آن چه میرفتی بدیدی بزرگی امتحانی کرد خردش به خاک عمر خیام بردش بدو گفتا چه میبینی در این خاک مرا آگه کن ای بینندۀ پاک جوابش داد آن مرد گرامی که این مردیست اندر ناتمامی بدان درگه که روی آورده بودهست مگر دعوی دانش کرده بودهست کنون چون گشت جهل خود عیانش عرق میریزد از تشویر جانش میان خجلت و تشویر ماندهست وزان تشویر در تقصیر ماندهست مشکل بزرگ برای پژوهشگران شعر خیام، در دسترس نبودن دیوان اصیل به خط خود شاعر یا همعصران اوست، زیرا قدیمیترین مجموعه به سه قرن پس از درگذشت او تعلق دارد. مشکل دیگر این که رباعیات منتسب به خیام، تقلیدی و به نام خیام بسیار است و تشخیص درست از نادرست را دشوار میکند. امروز دانشمندان ادب فارسی با همت، دقت و باریکبینی به بررسی رباعیات منسوب به حکیم پرداخته، آنها را بر اساس قدمت زمانی یا بر مبنای سبک اندیشۀ شاعر از هم جدا کرده و حدود یکصد و هفتاد و هشت رباعی را متعلق به او اعلام کردهاند. نخستین بار در سال 1700 م. تامس هاید، رباعیات خیام را در کتاب «تاریخ دینهای ایرانیان باستان و پارتها و مادها» چاپ کرد. سپس در سال 1818 م. هامر پورگشتال بازگردان آلمانی بیست و پنج رباعی او را در مجموعهای از آثار شاعران فارسی زبان آورد. اما برگردان آزاد فیتز جرالد، سرایندۀ گمنام انگلیسی از رباعیات خیام در سال 1859 م. او را به نامی جاودان در گسترۀ ادبیات تبدیل کرد. به این ترتیب، رباعیات این فرزانه زمزمۀ جان جهانیان شد و نامش در کنار چهار شاعر بزرگ جهان، هومر، شکسپیر، دانته و گوته قرار گرفت. از سویی دیگر، شهرت خیام در آلمان، وامدار فریدریش روزن است که در سال 1909 م. رباعیات او را به زیبایی به آلمانی برگرداند.
3K بازدید
نقد و نظر یا دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید. ابتدا وارد شوید!
دانلود کاتالوگ
حریم خصوصی
شرایط خدمات
پرسشهای پرتکرار
تماس با ما
آفرینندگان
شاعران
نویسندگان
پژوهشگران
مترجمان
سینماگران
درستنویسی
اشتباهات رایج
معادلهای فارسی
نشانهگذاری
دانستنیها
کتابخوانی
اخبار کلک
خبرهای دیگر
کتابخانه
کتابخانههای مشهور
کتابفروشیهای مشهور