جستجو

هوش مثبت

چگونه می‌توانید به توانایی حقیقی خود دست یابید

چاپ نهم: 2,500,000 ریال

نویسنده: شیرزاد چمین بازگردان: فرناز فرود ویراستار: ریحانه فرهنگی حروف‌نگار: الهام جمالی طراح جلد: مجید حمیدا

ناشر: کلک آزادگان نام و نشان کلک آزادگان، نمادی از آگاهی و آزادی لیتوگرافی: صدف چاپخانه: شمشاد صحافی: تاجی مرکز پخش: گسترش فرهنگ و مطالعات گسترش

شمارگان تا کنون: 8250 نسخه رقعی: 312 صفحه بازنشر: چاپ نهم شمارگان: 550 نسخه شابک: 9789647974974

ویدیوی معرفی: www.aparat.com/v/n6E7f عنوان به زبان انگلیسی: Positive Intelligence

ساختار کتاب: کتاب «هوش مثبت»، قسمت‌های «پیش‌گفتار»، «در بارهٔ این کتاب»، شش فصل، سیزده بخش، «پیوست»، «سپاس‌نامه» و «پی‌نوشت» را در بر می‌گیرد. شیوهٔ نگارش کتاب: شیرزاد چمین، نگاشتهٔ خود را در قالب یک زندگی‌نامهٔ خودنوشت ارایه می‌دهد. او با افتخار، از تبار ایرانی خود سخن می‌گوید و این که پس از گرفتن دیپلم، راهی غرب می‌شود تا ادامهٔ تحصیل دهد. شیرزاد از زندگی خانوادگی خود بسیار آشکار و روان می‌گوید که رنج طرد‌شدگی را از همان کودکی احساس کرده و به علت ورشکستگی پدر، بدشگون و بدقدم به شمار آمده است. این فاش‌گویی، به گونه‌ای احساس نزدیکی و اطمینان در خواننده پدید می‌آورد تا با همدلی به ادامهٔ ماجرای نویسنده دل بسپارد. این حقیقت‌گویی، دروازه‌ای می‌شود که با ادامهٔ رنج‌های چمین - با وجود دست‌یابی به رتبه‌های عالی علمی - آشنا شویم و بدانیم او با آن که در جایگاهی والا و معتبر از نظر دانش قرار می‌گیرد، اما احساس رانده شدن و ناشادی همچنان از درونش دست نمی‌کشد. آنگاه تکانه‌ای از آگاهی، شیرزاد را بیدار می‌کند تا متوجه خرابکارهای ذهن خود شود. از این خیزگاه، کتاب به شرح اکتشاف خرابکارهای ذهنی که در سر همهٔ ما وجود دارند، می‌پردازد و آتشی می‌افروزد تا در روشنای آن ببینیم هیچ یک از ما بدون شکل‌گیری این خرابکارها نمی‌توانستیم در سال‌های آغازین کودکی، در برابر جهان پیرامون، از خود محافظت کنیم. سپس هشدار می‌دهد که این خرابکارها با انجام وظایف ابتدایی خود، هیچگاه برکنار نمی‌شوند و به نقشی ویرانگرانه در زندگی یکایک ما ادامه می‌دهند. همچنین آگاهمان می‌کند که اگر حضور خرابکارهای ذهنی خود را نمی‌بینیم یا به شدت آن‌ها را انکار می‌کنیم، لازم است هشیارتر باشیم، زیرا این نشانه‌ای‌ست که آن عوامل مخرب، با قدرت سرگرم ویران‌سازی درون ما هستند. نگارنده با دسته‌بندی خرابکارها به خرابکار اصلی با نام قاضی و عوامل دستیار او به خواننده کمک می‌کند تا خرابکار اصلی و دستیار اول قاضی را در وجود خود بشناسد. به این منظور، ویژگی‌های برجستهٔ قاضی و نُه خرابکار دستیار او را در جداولی دقیق می‌آورد تا آن‌ها را با دقت در درونمان ردیابی کنیم. سپس نوبت به توضیح چگونگی رویارویی با خرابکارها می‌رسد. شیرزاد چمین در اینجا نهایت مهارت و استادی خود را در تجربهٔ کاربردی نیروزدایی از این عوامل ویرانگر به نمایش می‌گذارد. راهکارهای او بسیار ساده و قابل اجرا در زندگی سراسیمه و پرمشغلهٔ امروزی هستند؛ به گونه‌ای که راه گریزی برای هیچ انسان پرمسؤولیت، خواه استدلالی، خواه شهودی، باقی نمی‌گذارد تا از به کار بستن این شیوه‌ها سر باز زنند. با ارایهٔ این روش‌های در دسترس، شیرزاد به خوبی نشان می‌دهد مدیری آموخته و کارآزموده به شمار می‌آید که در گذر از کورهٔ رنج‌ها به آسان‌ترین و ممکن‌ترین راه حل‌های کاربردی برای ادارهٔ زندگی، دست یافته است. او به درستی، مفهوم و نمودهای هوش انسانی را در نظر خواننده زیر و زبر می‌سازد و این معنا را از قالب کهنه و ضروری بقا به پهنهٔ امروزین هوش مثبت می‌کشاند. وجه دیگر کار ارزشمند نویسنده این است که محدودهٔ ویژه‌ای برای تأثیرگذاری این راهکارها قایل نیست. او با نمونه‌های تجربی خود، اثبات می‌کند که تمرینات هوش مثبت، ما را توانمند می‌سازند تا در قلمرویی به گستردگی زندگی، روابط، کار، خانواده و عواطف، مدیری شایسته باشیم. چمین، استعاره‌ای ناب و رسا را در این زمینه به کار می‌گیرد تا نشان دهد همان گونه که تمرینات در باشگاه بدن‌سازی، موجب نیرومندتر شدن ماهیچه‌های بدن می‌شوند و برای حفظ این توانایی، نیاز به تداوم آن‌ها داریم، تمرین‌های هوش مثبت نیز در صورت استمرار روزانه و به اندازهٔ کافی، موجب تقویت «ماهیچه‌های» مغز هوش مثبت می‌گردند. این تمرینات چنان در بافت زندگی تنیده‌اند که با اندکی توجه و یاد‌آوری می‌توان آن‌ها را تا یکصد دور در روز انجام داد و بر خرابکارهای ذهن پیروز شد. نویسنده در اوج مهارت، از این واقعیت کم‌تر شناخته‌شده پرده برمی‌دارد که مغز انسان قادر به نوسازی و بازسازی راه‌های ارتباطی خود است. به این ترتیب، تکرار تمرین‌های کتاب می‌تواند عادات دفاعی دیرینهٔ ما را برای حفظ بقا تغییر دهد و مسیرهایی نو برای ارتباط‌گیری مناسب انسانی برقرار کند. این توانایی‌ست که اوج هوشمندی آدمی و هستی را آشکار می‌سازد و او را به شادمانی و خشنودی راستین می‌رساند؛ رضایتی که با نوسانات محیطی، دچار افت و خیزهای جهشی نمی‌شود و نوید آرامش می‌دهد. شمایی از کتاب: در پیش‌گفتار، با نویسنده‌ای رو به رو می‌شویم که از پس سال‌ها دوری از میهن، هنوز دغدغه و بن‌مایهٔ ایران و مردمان آن را دارد و می‌خواهد دستاورد گران‌ارج خود را به دست هموطنانش برساند. شیرزاد اقرار می‌کند که حکمت شرق و در ورای این آموزه‌ها، معنویت مولانا، پایهٔ پروراندن جان او را شکل داده است؛ حقیقتی که پس از سال‌ها سرگشتگی به ژرفای آن راه می‌یابد. سپس چرایی پیدایش این نوشتار را شرح می‌دهد. نگارنده از توصیف مسیر ناهموار زندگی خود آغاز می‌کند تا نشان دهد چرا فقط ۲۰٪ از آدم‌ها، بیشینهٔ توانایی‌های خود را زندگی می‌کنند و چرا ۸۰٪ مردم به آرامش و شادکامی دلخواه نمی‌رسند. نمونهٔ بارز این برآورد تحقیقی، سرگذشت خود اوست که در دانشگاه معتبر استنفورد و در اوج موفقیت بیرونی، بار دیگر مزهٔ تلخ پس رانده شدن و ناراضی بودن را می‌چشد، اما این تجربهٔ ناخوشایند، چمین را به بزرگ‌ترین آزمون زندگی‌اش می‌کشاند. در این چالش، نگارنده متوجه می‌شود که دارای یک قاضی خودکامهٔ درونی‌ست که مدام او، دیگران و پیرامون را مورد قضاوت بی‌رحمانه و سرکوب قرار می‌دهد. فراتر از آن، درمی‌یابد که این خرابکار عمدهٔ ذهن انسان‌ها و دارای تأثیری فراگیر است. سپس نمود اسطوره‌ای سیسیفوس را در ناخودآگاه خود کشف می‌کند که چگونه با همکاری خرابکاری که دستیار اصلی قاضی‌ست - و در او خرابکار «خشکه‌منطقی» این نقش را برعهده دارد - موجب می‌شود بارها با مشکلات همسان دست و پنجه نرم کند و به نتیجهٔ یکسان طرد‌شدگی برسد. از آن پس، به واکاوی منظم در زمینهٔ شکل‌گیری خرابکار‌ها و کارکرد آن‌ها در ذهن انسان می‌پردازد. این گونه است که در فصل یکم کتاب از هوش مثبت و بهرهٔ هوش مثبت سخن می‌گوید. او تشریح می‌کند که بهرهٔ هوش مثبت در واقع به زبان ریاضی، مدت زمانی را که ذهمنان در خدمت ماست، نشان می‌دهد و بهرهٔ هوشی بالای ۷۵٪ به اندازه‌ای‌ست که می‌تواند بر تأثیر منفی خرابکارها چیره شد. آنگاه راه آشنایی ما را با ده خرابکار موجود در ذهن می‌گشاید و می‌فهمیم در وجود در همهٔ آدم‌ها قاضی، نقش سرکرده را دارد و یکی از نُه خرابکار دیگر به شکل دستیار او عمل می‌کند. نگارنده با آوردن نمونه‌های واقعی از محیط کار و زندگی به اثبات می‌رساند که تنها راه پس راندن خرابکارها، پرورش هوش مثبت است. در این مرحله با سه راهبرد پرورش هوش مثبت آشنا می‌شویم: ۱- تضعیف خرابکارها. ۲- تقویت فرزانه. ۳- پرورش «ماهیچه‌های» مغز هوش مثبت. این سه راهبرد، در فصل‌های دوم تا چهارم کتاب با جزییات توضیح داده و با چاشنی شرح حال‌های واقعی، به خوبی آموزش داده می‌شوند. در پایان هر فصل، طرح پرسش‌هایی ساده و تفکر برانگیز، خواننده را به درنگ و شوق به کار گیری راهکارهای کتاب فرامی‌خواند. در فصل پنجم، شیوهٔ محاسبهٔ امتیاز هوش مثبت، برای هر فرد و گروه را می‌آموزیم و به این نکتهٔ مهم پی می‌بریم که برای چیرگی برافکار منفی، لازم است سه فکر مثبت در برابر یک فکر منفی داشته باشیم و از همین جاست که امتیاز هوش مثبت بالای ۷۵ مفهوم می‌یابد و تأثیرگذار خواهد بود. شیرزاد، امتیاز هوش مثبت را با میزان شادکامی انسان‌ها پیوند می‌زند؛ با این توضیح که درامتیاز بالای هوش مثبت، نیروهای پنجگانهٔ فرزانه، افزایش می‌یابند و شادمانی و خشنودی پایدارتری را در وجود فرد و گروه جاری می‌سازند. در فصل ششم، کاربردهای شگفت‌آور تقویت هوش مثبت را برای به‌زیستی در کار و زندگی شخصی درک می‌کنیم و این دریافت، از نمونه‌های موردی در زمینهٔ مدیریت سازمانی، زندگی مشترک و موضوع فروش، حاصل می‌شود. در مبحث فروش، چمین با تردستی شگفت‌انگیزی ما را مجاب می‌سازد که همهٔ آدم‌ها به شکلی فروشنده هستند و برای این که فروشنده‌ای درستکار، شادمان و موفق باشند، ضروری‌ست که از شبکهٔ هوش مثبت با انسان‌های دیگر ارتباط برقرار کنند. در حالی که در شرایط معمول، مغز بقا تلاش دارد تا از شبکهٔ داده‌ها، با دیگران ارتباط بگیریم و به همین دلیل، از برانگیختن و متقاعدسازی طرف مقابل بازمی‌مانیم. در پیوست کتاب، نویسنده با نگاهی کالبدشکافانه به مغز انسان، به استدلال در بارهٔ فرضیه‌های خود می‌پردازد و منطق و دانش را در این پهنه به یاری می‌گیرد تا منطقی‌ترین آدم‌ها نیز پیام او را دریابند و ارزش یافته‌هایش را بشناسند. در سپاس‌نامه، شیرزاد شیوهٔ قدردانی و سپاس‌گزاری یک انسان توانمند و فروتن را به زیباترین و گویاترین شکل، پیش چشمان ما می‌گذارد تا بدانیم برای تحقق یک اندیشهٔ پویا چه اندازه همدلی و همکاری آدم‌ها اهمیت دارد و در مقیاس گسترده، شکرگزاری نمی‌تواند جز این باشد. در پی‌نوشت، با منابع و کتاب‌نامهٔ این مجموعه رو به رو می‌شویم که راه را برای خوانندگان جویا و پرشور می‌گشاید تا امکان پژوهش و کند و کاو بیش‌تر را در این زمینه داشته باشند. از سوی دیگر، نشانی سایت کارگروه نویسنده در کتاب، در دسترس قرار دارد تا بتوانیم، بیش‌تر با یافته‌های چمین آشنا شویم. کاربرد کتاب: خواندن این کتاب می‌تواند تصور شما را از باهوش بودن و بر هم کنش با آدم‌ها دگرگون کند. همچنین از این طریق، بیش‌تر با ساختار مغز و کارکرد ذهن خود آشنا می‌شوید و در واقع، راه ادارهٔ همهٔ جنبه‌های زندگی، توسط به خدمت گرفتن ذهن خود را می‌آموزید. مطالعهٔ کتاب حاضر را به زوج‌ها برای دست‌یابی به زندگی همدلانه‌تر، به مدیران و کارکنان برای رسیدن به موفقیت درونی و بیرونی، به مادر و پدرها و دیگر اعضای خانواده برای کشف نقاط اشتراک نظر و تفاهم ژرف‌تر پیشنهاد می‌دهیم. هر گروه کاری و غیر حرفه‌ای، برای برقراری ارتباط صمیمانه‌تر و دسترسی به توان بیش‌تر در فعالیت‌های جمعی می‌تواند از رهنمودهای «هوش مثبت» بهره‌مند شود. افزون بر این، کتاب حاضر می‌تواند شما را با وجودتان به همزیستی شادمانه برساند؛ آن چنان که از مسیر زندگی لذت بیش‌تری ببرید و در سفر رشد و بالندگی، سپاس‌گزار باشید. روش مطالعه: بهتر است «هوش مثبت» را یک بار به شکل فردی بخوانید و بعد برای پیشبرد آموزه‌های آن، مطالب کتاب را با گروهی همخوان، تبادل و تمرین کنید. این کتاب می‌تواند در خانواده، محیط‌های کاری و گروهای اجتماعی، با به بحث گذاشتن مطالب آن و انجام تمرینات مرتبط و سهیم شدن تجارب حاصل از دگرگون‌سازی و پیشرفت در آن‌ها، جایگاهی در خور و تأثیری کارگشا داشته باشد. در صورتی که امکان کار گروهی ندارید، در میان گذاشتن مطالب با یک دوست نزدیک نیز می‌تواند عاملی برانگیزنده برای درک آموزه‌ها و تداوم تمرینات شود. لازم است از پافشاری بر حفظ کردن نکات آموزشی و وسواس در انجام تمرین‌ها خودداری کنید تا به این ترتیب، ناخواسته خرابکارهای ذهن را در قالبی دیگر فعال‌تر نسازید. با نمونه قرار دادن رفتار خود و اطرافیان برای شناخت خرابکارها و تجربهٔ مستقیم تأثیر آن‌ها بر زندگی روزانه، به بهترین شکل به ضرورت انجام تمرینات پی خواهید برد.10492 بازدید